چهل روز میشود
چهل روز میشود كه شدم جبرئیل تو
ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو
چهل روز میشود كه فقط زار میزنم
كوچه به كوچه نام تو را جار میزنم
چهل روز میشود كه بدون توأم حسین
حالا پی نتیجهی خون توأم حسین
چهل روز میشود كه حسین همه شدم
حیدر شدم، حسن شدم و فاطمه شدم
مردم به جنگ نائبه الحیدر آمدند
در پیش من، تمام، به زانو در آمدند
آثار مرگ در بدنم هست یا حسین
پس روز اربعین منم هست یا حسین
آبی كه تر نكرد لب تشنهی تو را
حالا نصیب خاك مزارت شده اخا
چهل روز پیش بود همین جا سرت شكست
این جا دل من و پدر و مادرت شكست
چهل روز پیش بود به گودال رفتی و
از پشت، نیزه خوردی و از حال رفتی و
از تل زینبیه رسیدم كه وای وای!
بالا سرت نشستم و دیدم كه وای وای!
نیزه ز جای جای تن تو درآمده
حتی لباسهای تن تو درآمده
جمعیتی كه بود به گودال جا نشد
یك ضربه و دو ضربه... ولی سر جدا نشد
دیدم كسی حسین مرا نحر میكند
آقای عالمین مرا نحر میكند
من را ببخش دست به گیسوی تو زدند
من را ببخش چكمه به پهلوی تو زدند
فرصت نشد ز خاك بگیرم سر تو را
فرصت نشد درآورم انگشتر تو را
میخواستم ببوسمت اما مرا زدند
ناراحتم كنار تو با پا مرا زدند
بین من و تو فاصلهها سد شدند آه!
با اسب از روی بدنت رد شدند آه!
در شهر كوفه بود كه بال و پرم شكست
نزدیك خانهی پدریام سرم شكست
وای از عبور كردن مثل غلامها
وای از نگاههای سر پشت بامها
باور نمیكنی كه سرم سایبان نداشت؟
در ازدحام، محمل من پاسبان نداشت؟
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود؟ برادر نداشتم
از بس رسید سنگ به سمت جبین من
نزدیك بود پاره شود آستین من
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}